۲حرکت ناگهانیp5

همون لحظه بود که صدای ا.ت از بیرون اومد
ا.ت:بزارین برم داخل لطفاً من پارک ا.ت هستم لطفاً
دکتر: بزارید بیاد
ا.ت: مرسی آقای دکتر
جیمین: شما پارک ا.ت خواهر من هستین؟
ا.ت: چی ؟ جیمین چی گفتی؟
( با بغض )
دکتر: از.ت نگران نباش امکان داره بخشی از حافظظ رو از دست داده باشه
ا.ت:( فقط اشک ریخت)
جیمین: به هر حال من چیزی یادم نیست
ایو:داداش
جیمین: ایو حالت خوبه ؟
ایو : اره خوبم داداشی
ایو : ا.ت چرا داری گریه می‌کنی جیمین سالمه
«ا.ت: اره« با بغض و حسرت
جیمین: ایو تو ا.ت رو میشناسی؟
!ایو : البته که میشناسم اون نامزدته
جیمین: یعنی همه اینو میدونم
ایو: اره کل جهان میدونن
جیمین: پس چرا من چیزی یادم نمیاد
ا.ت: بسهههه« با داد و گریه»
ایو: ا.ت وایسا
جیمین: خواهش میکنم لطفاً فقط داشتم شوخی میکردم ا.ت گریه نکن عشقم من همه چیز یادمه قربونت برم ببخشید عشقم
ا.ت: جیمین😭😭
جیمین: قربونت بشم من گریه نکن من ببخش ببخشید باعث شدم گریه کنی
ا.ت : تو فقط سالم باش من هیچی نمی‌خوام😭😭« ات تو بعله جیمینه»
دیدگاه ها (۲)

هووووهوووووو

۲حرکت ناگهانیp6

2حرکت ناگهانیp4

2حرکت ناگهانیp3

وقتی تو دعوا بهت آسیب میزنن و بیهوش میشینامجون:(بغض کرده) بی...

مرگ بی پایان پارت ۳۱

سناریووقتی باهات دارن دعوا میکنن که یهو یه بشقاب رو برمیدارن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط